ای شدیدا همه هستی من! لب تو، نقطه آغاز وجود ابرویت منحنی بود ونبود شب تو تجربه یی رویایی آخرین فرصت استثنایی می رسم، می رسم آخریک روز به تو-آری-به تو ای عشق هنوز با تو گیلاس،دوچشم بیدار تا نوازش کنی او را یکبار آینه، آب شد و مات تو شد روح مهتاب شد و مات تو شد نام تو،آبی جان همه چیز جان هرچیز وجهان همه چیز بازمی آیی ازآینه و عشق به تماشایی ازآیینه وعشق محو چشمان تو هستم -هرشب- محو دنیایی از آیینه وعشق می بری غربت امروز مرا سمت فردایی از آیینه و عشق به نفسهات سپردم خود را به مسیحایی از آیینه وعشق ای بودنت بهار! تو بمان تو بگو تو بخند تولدت مبارک همسرعزیزم با اینکه به این روز زیبا و قشنگ دو روز دیگه مونده چون اولین سالی است که باهم تولدت راجشن می گیریم زودتر میگم تولدت مبارک زندگیم همسر خوب و نازنینم ساحل عزیزم بهترین بها نه ی بها نه هام! با تو تمام فصل ها سر سبز و زیباست آیینه چشمت پر از باغ تماشاست در چشم های عاشقم شور تمناست با تو تمام لحظه هایم شا عرانه است گلواژه های شعر در قلبم شکو فاست وقتی تو باشی روز هایم آفتابی ست شب ها به چشم خواب من صد باغ رویاست راز تمام فصل های صبح اشراق باور کن ای هستی شعرم! تا تو هستی پاییز هم لبریز از شو ریدگی هاست تا عشق هست و تا امید و مهربانی در کام ما این زندگی زیباست زیباست همسر خوب و مهربانم ساحل جان بهانه ی کوچک خوشبختی … به آسمان که می نگرم لبخندی به پهنای آفتاب مهمان چهره ی تکیده ام می شود و خزان چشمانم را بهاری سبز در بر می گیرد . این روزها آسمان را دوست تر دارم. خدای مهر این آسمان مهربان را از من مگیراد که در این ایام تنها دل خوشی ام همین است که تو نیز زیر سقف آسمان من گام بر می داری و نفس می کشی . آه که چه دلخوشم به این بهانه ی ساده ی خوشبختی ام . همین آرام جانم بس ! همیشه و تا ابد می خواهمت و برای تو و وفاداری و نجابتت جان می دهم ****************** و اما غزل … ز عشق خاطره چیدن ، برای من سخت است شبیه سایه دویدن ، برای من سخت است تلاقی دل و دینم ، شبیه باران است گناه را نچشیدن ، برای من سخت است دخیل بال کبوتر شده ، دودست دلم به آسمان نپریدن ، برای من سخت است نه ماضی و نه مضارع کجای افعالی؟ به فعل ها نرسیدن ، برای من سخت است به شوق آمدنت ، چشم عشق را بستم بیا عزیز، ندیدن ، برای من سخت است ببخش هم نفس لحظه های شیدائی که انتظار کشیدن ، برای من سخت است
ای چکاوک قشنگ دشتهای آرزوی من!
مرغک همیشه بال و پر گشودنی
با دلم بمان که در کنار تو
حس خوبی دارم از شکفتنم.
حس خوبی دارم از نفس نفس ترا نه هام
حس نابی دارم از تمام لحظه های با تو بودنم.
ای همان شکوه خوب
شاعرا نه تر بها نه ی غزل!
با دلم بمان حقیقت قشنگ شعر من
تا کنار دستهای سبز تو
با دلت هم آشیان شوم گلم.
تا کنار چشمهای نازنین و مهربان تو
بی بها نه تر شود مگر دلم.
با هر نسیم خنده شیرینت ای گل
در آن نگاه جاری سبز تو پیداست
Design By : Pichak |