نگاهم که کردی دلم پر گرفت دلم غربت زنگ آخر گرفت نگاهم که کردی سکوتم شکست درون دلم عشق گویی نشست نگاهم که کردی خزان دلم سبز گشت پرستوی عاشق پی قلب دیوانه گشت نگاهم که کردی زمان صبر کرد دل آسمان را پُر از ابر کرد و بعد از نگاه تو باران گرفت و عشقی درون تنم جان گرفت نگاهم کن و باز با من بمان تو حرف دل بی کسم را بدان نگاهم کن ای زندگی بخش من و با قلبم از عشق حرفی بزن
نوشته شده در سه شنبه 89/11/19ساعت
10:25 عصر توسط الماس نظرات ( ) |
Design By : Pichak |