سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق بی پایان

تولد من

دومین روز بهار

اشکی چکید بر زمین

اشکی از چشمانی کوچک

شب تمام شد و آنروز بود که برای اولین بار صبحی می دیدم

هر چند تصویری نیست

حال سالها گذشته و سالی بر سالهای زندگیم افزوده می شود

می شنوم از همه سو می گویند

تولدت مبارک

از همه شما دوستای عزیزم بابت تبریکای قشنگتون تشکر می کنم و برای تک تکتون بهترینها رو آرزو دارم

  موفق و موید باشید .

این کیک زیبا هم به مناسبت فرا رسیدن سال نو

و هم برای تولد من تهیه شده

گل یاسم بابت هدیه زیبات متشکرم


نوشته شده در چهارشنبه 88/12/26ساعت 7:30 صبح توسط الماس نظرات ( ) |

 

تکثیر می شوم در تو

لحظه ای هزار آئینه

در چرخش چشمانت

و رسوخ می کنم گوئی...

بنوش،

بنوش رنگ چشمانم را

در فنجان قهوه روزانه ات

سیاره من،

زیسته ام در تو

حق آب و گل دارم،

بر سرزمین آغوشت

و با هرنفست وزیده ام بر آبی دریاها

زنده گشته ام،

به اعجاز بوسه ات

بالغ شده ام

چنان کبوتری

در بلوغ سبز دستانت

و باور کن به اینجا

بی آبی رگهایت

غریبه ام به غریزه خویش...


نوشته شده در دوشنبه 88/12/24ساعت 10:21 صبح توسط الماس نظرات ( ) |

نشود فاش کسی آنچه میان من و تست

تا اشارات نظر نامه رسان من و تست

 

گوش کن با لب خاموش سخن می گویم

پاسخم گو به نگاهی که زبان من و تست

 

روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید

حالیا چشم جهانی نگران من و تست

 

گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید

همه جا زمزمه ی عشق نهان من و تست

گو بهار دل و جان باش وخزان باش،ارنه

ای بسا باغ و بهاران که خزان من و تست

 

این همه قصه ی فردوس و تمنای بهشت

گفتگویی و خیالی ز جهان من و تست

 

نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل

هر کجا نامه ی عشق است نشان من و تست 

 

سایه ز آتشکده ی ماست فروغ مه ومهر

وه ازین آتش روشن که به جان من و تست...

 


نوشته شده در یکشنبه 88/12/23ساعت 9:47 صبح توسط الماس نظرات ( ) |

 

سنگی است زیر آب

در گود شبگرفته ی دریای نیلگون

تنها نشسته در تک آن گور سهمناک

خاموش مانده در دل آن سردی وسکون.

  

او با سکوت خویش

از یاد رفته ای است درآن دخمه ی سیاه

هرگز بر او نتافته خورشید نیمروز

هرگز بر او نتافته مهتاب شامگاه.

  

بسیار شب که ناله برآورد و کس نبود

کان ناله بشنود.

  

بسیار شب که اشک بر افشاند و یاوه گشت

در گود آن کبود.

 

سنگی است زیر آب،ولی آن شکسته سنگ

زنده ست،می تپد به امیدی در آن نهفت.

دل بود،اگر به سینه ی دلدار می نشست

گل بود،اگر به سایه ی خورشید می شکفت...


نوشته شده در یکشنبه 88/12/23ساعت 9:46 صبح توسط الماس نظرات ( ) |

<   <<   6   7   8      

Design By : Pichak

جاوا اسکریپت

کد آهنگ

کد ماوس